پیش نویس صفر: هانیه توسلی، علی صادقی، سارا خوئینی ها، نیوشا ضیغمی، لیلا اوتادی، الناز حبیبی، بهرام رادان، پرند زاهدی، آرام جعفری، پریناز ایزدیاز، پرستو صالحی، فرزاد فرزین، نیک بخت واحدی، کیهان ملکی، ترلان پروانه، امیر حسین صدیق، شهرزاد ملکی و خیلی چهرههای دیگر، از جمله افراد معروفی هستند که عکسهایشان با حیوانات در صفحات مجازی منتشر شده است. چندی پیش نیز عکس اکبر عبدی با سگش در شبکه های اجتماعی خبر ساز شد.
پیش نویس یک: مردن گربه یکی از بازیگران سینما و تلویزیون و برگزاری مراسم عزاداری برای گربه تلف شده، بازخورد گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشت و مخالفان و موافقان سگ ها و گربه ها را در تقابل با یکدیگر قرار داد. موافقان حیوانات آن را امری شخصی و مبتنی بر دفاع از حقوق حیوانات می دانند و مخالفان اساسا نگاه داشتن سگ و گربه درخانه را با توجه به مسائل دینی یا بهداشتی و ... منکوب می کنند.
یکی دیگر از بازیگران زن کشورمان در صفحه شخصی خود عکسی را از جشن تولد سگش منتشر کرد و نوشت: امشب تولد خنگول من بانی بود، یکی دیگر از بازیگران نیز در روزهای اخیر در صفحه شخصی خود عکسی را منتشر کرده است و در حالیکه یک توله سگ را بر روی سر خود قرار داده است در توضیح آن عکس نوشته است: معرفی میکنم؛ بانو، دخترِ بنده! .. دختر بابا!
پیش نویس دو: حیواناتی وارد زندگی شهری شده اند که هیچ تناسبی با آن ندارند. حیواناتی که می بایست در طبیعت به زندگی عادی خود بپردازند، توسط انسان ها اسیر شده و مجبور به وفق دادن خود با زندگی انسان ها در آپارتمان های تنگ و ساختمان هایی می شوند که این صاحب حیوان است که برای او حق و حقوق تعریف می کند. برخلاف شعار و تفکر کسانی که گمان می کنند با آوردن حیوان ومراقب از او در خانه به آن زبان بسته لطف می کنند، این کار به معنای واقعی محروم کردن حیوانات از حق حیات و حقوق اولیه ای است که در ذات آن وجود دارد. حیوان حتی از حق تولید مثل با عقیم سازی محروم می شود و به جای زندگی در طبیعت، مجبور است در صنعت حیوانات خانگی به ارائه خدمات به انسان ها بپردازد.
پیش نویس سه: عموما کسانی که گربه نگه میدارند نسبت به کسانی که سگ یا پرنده نگه میدارند، شرایط روحی ویژهتری دارند؛ معمولا آدمهای حساسی هستند، زود به آنها بر میخورد و یا افسرده هستند. اصولا آنهایی که حیوان خانگی دارند کسانی هستند که ارتباطگیریشان با آدمها ضعیفتر است و برای همین ترجیح دادهاند حیوان نگه دارند و با آن ارتباط برقرار کنند یک مطالعه جدید نشان می دهد که نگهداری حیوانات در خانه باعث افزایش خطر مشکلات ذهنی و روانی، مانند شیزوفرنی و اختلال دو قطبی، می شوند. این آسیب دیدگی های روانی و احساسی در صورت اصرار بر نگهداری حیوانات خانگی در طول دوره زندگی ممکن است بیشتر شود چرا که عمر این حیوانات بسیار کوتاهتر از انسان است. این مباحث در حالی است که در کشور ما بی توجه به روحیات و حتی حقوق حیوانات، اکثرا گربه ها و سگ ها به خاطر موضوعات حاشیه ای دیگر نگهداری می شوند. موضوعاتی همانند در حد مدپرستی، چشم و هم چشمی، سرگرمی با حیوان و ... از این دست هستند.
بسیاری از روانشناسان اجتماعی معتقدند، پذیرفتن یک حیوان به عنوان عضوی از خانواده الگو گیری مستقیم از سبک زندگی غربی است و دلایلی همچون چشم و هم چشمی، حس رقابت و عامل تجدد خواهی را از عومل گسترش ااین نوع ناهنجاری می دانند. می توان روند گسترش پدیده حیوانات خانگی در ایران را یکی از وجوه فرعی مدرنیزاسیون دانست. شاید حتی بپذیریم که «گذشته غرب، آینده ما است»؛ به این معنا، باید منتظر تکرار همان روندهایی در ایران باشیم که ابتدا در کشورهای غربی در این زمینه به وقوع پیوسته اند.
پیش نویس چهارم: در ایران سیر فزاینده روی آوردن به حیوانات خانگی در خانواده های ایرانی، همزمان و موازی با پروسه کاهش تعداد فرزند، به خصوص در یک دهه اخیر بوده است. از این منظر شاید بتوان گفت حیوان خانگی، یک فرزند بیدردسرتر و کمهزینهتر است و مردم هر چه ازدواجگریزتر و فرزندهراستر میشوند، به همان اندازه حیوان دوستتر می شوند! در همین بستر اجتماعی است که بعضی کارشناسان پیشبینی می کنند به زودی ابعاد بازار حیوانات خانگی در ایران به حد یک صنعت برسد.
تبیین: نگه داری حیوانات خانگی دارای کارکردهای اجتماعی است که مهمترین کارکرد آن، شاید همان چیزی باشد که بوردیو به آن «تمایز» میگوید. تمایز، ناظر به تلاش و تکاپویی است که قشرها و طبقات مختلف اجتماعی، از طریق «نوع مصرف» خود، برای متمایز کردن خود از دیگر قشرها انجام می دهند(مثلاً تلاش طبقه بالا برای ایجاد تمایز بین شیوه زندگی خود و طبقات پایین). از این جهت می توان «خرید و نگه داری حیوانات خانگی» را تمهیدی برای تشخَص و تمایز بخشیدن به خود، نسبت به دیگران دانست. و شاید برای همین است که برخی از سلبریتی ها علاقه دارند در صفحات اجتماعی خود عکس با انواع حیوانات خانگی و حتی غیر خانگی بگذارند.
سخن آخر: سلبریتی، نه شاهزاده است که خود را میراث خوار نجابت شاه بداند و نه حافظ است که به معجزه کلام سحرانگیز و طوطی صفتی خویش، ادعای ارتباط با استاد ازل کند!
سلبریتی به مردم بدهکار است.
مردم هم برایش هویتی نامشخص است.
در پایین نوشتههایش مینویسد: دوستتون دارم. مردم عزیز.
اما نمیدانی از چه کسی سخن میگوید.
در خیابان باید عینک بزند تا مردم عزیز او را نبینند.
دوران تکنولوژی.
حالا نه راه اندیشمند بودن، چندان دور است و نه راه سلبریتی شدن.
هر کس به اندازهی وسع و همت خویش، میتواند سلبریتی شود.
یکی هزار فالور دارد. دیگری صد هزار.
یکی از سیاست میگوید و فحش میدهد. دیگری به نژاد آریایی میچسبد و نام قدیمی آبها را زنده میکند.
یکی در فیلمی که محتوایش را قبول ندارد، بازی میکند تا ثروتمندتر یا مشهورترشود.
آن دیگری کمی هم از یقهی لباس و ارتفاع دامن هزینه میکند و به پلههای بالاتر شهرت میرسد.
به هر حال، شیوههای سلبریتی شدن، چندان دشوار نیست.
اندیشمند شدن هم چندان سخت نیست
سلبریتیها را از دیدگاه سیستمهای پیچیده میفهمم. خرده رفتارهایی که در شکل کلان به شکل پدیدههایی بزرگ اما بیریشه ظهور (Emerge) میکنند.
سلبریتیها را از دیدگاه جامعه شناسان هم میفهمم. طبقهای جدید که سومین نوع از موتورهای اشتهار را برگزیدهاند.
سلبریتیها از دید اقتصادی هم قابل درک هستند: ریسک پایین و نرخ سود بالا. خرده ابزارهایی برای مدیریت بهتر جریانهای اقتصادی و اجتماعی.
سلبریتیها را از دید سیاسی هم میفهمم: شهرت بی خطر!
اما رابطهی سلبریتی بودن و اندیشمند بودن را نمیفهمم.
چون یکی در مقابل مردم گردن کج میکند و به “مردمی” بودن خود افتخار میکند (یا باید بکند) و دیگری به مردم و شعور جمعیت (Crowd Wisdom) پشت میکند تا به بینش فردی دست پیدا کند.
اما تکنولوژی، دوست ندارد که صریحاً بگوید: سلبریتی بودن و اندیشمند بودن، جمع پذیر نیست.
تکنولوژی، دری سبز به بهشتی بزرگ را نشان میدهد که در آن، “سلبریتی – اندیشمندان”، در خلوت خود میاندیشند و در حضور جمع، لذت شهرت و خوشنامی و اقبال عمومی را تجربه میکنند.
این هم آغوشی شهرت و اندیشه را، تاریخ تکذیب می کند چون هم شمردن را خوب میداند و هم، هنوز آن قدر پیر و فراموشکار نشده که سرنوشت هم آغوشیهای قدیمی را به فراموشی بسپارد!
نظرات